loading...
پایگاه شهید چمران بهمن آباد
رضا بازدید : 71 چهارشنبه 15 مرداد 1393 نظرات (2)
اثرات مخرب ماهواره در جامعه

استکبار جهانی،تمام توان و قوای خود را برای پیش برد اهداف خود و ایجاد نظام تک قطبی

بر عالم،بکار گرفته است .

یکی از اثر بخش ترین، گسترده ترین وجذاب ترین نیروی این شیاطین در جهت رسیدن به اهداف

استکباریشان

ماهواره است که هر روزهم آن را گسترش میدهند.

إِنَّ الَّذِینَ یُحِبُّونَ أَن تَشِیعَ الْفَاحِشَةُ فِی الَّذِینَ آمَنُوا لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ

فِی الدُّنْیَا وَالْآخِرَةِ وَاللَّـهُ یَعْلَمُ وَأَنتُمْ لَا تَعْلَمُونَ(24نور)

تکنولوژیی که باید برای نشر حقایق ،در خدمت بشریت باشد،برای ریشه کن

کردن فطرت پاک انسانی بکار گرفته شده است.و هدف اصلی آن اسلام و تشیع است.

زیباساز

رضا بازدید : 33 یکشنبه 12 مرداد 1393 نظرات (0)

بي‏ ترديد ابتلا به اسراف و تبذير، يكي از مشكلات جامعه است.

مصرف‏ گرايي و زياده‏ روي در مصرف، مشكلات اقتصادي بسياري براي جامعه ايجاد كرده است.

مشكل اسراف آن چنان در تار و پود جامعه ريشه دوانده است كه صرفه‏ جويي و جلوگيري از اسراف و تبذير به عنوان يكي از راه ‏حل هاي اساسي تنظيم اقتصاد جامعه اسلامي مطرح مي‏شود.

 از ديدگاه قرآن، اسراف يكي از نكوهيده‏ترين كارها است كه حتي آن را يك عمل فرعوني دانسته و مي‏فرمايد: «وَاِنّ فِرعَونَ لَعالٍ فِي الاَرْضِ وَاِنَّهُ لَمِنَ المُسْرِفين» (1)

علاوه بر آن قرآن اسراف كنندگان را اصحاب دوزخ مي‏شمارد: «اِنَّ الْمُسْرِفينَ هُمْ اَصْحابُ النّارِ» (2)

امروزه اسراف و تبذير به صورت عرف و عادت و گاه يك ارزش درآمده است.

از اين رو تغيير زيرساختهاي عرفي، اخلاقي و فرهنگي جامعه يكي از مهم‏ترين عوامل براي نابود كردن اسراف به شمار مي‏آيد كه آن هم در گرو درك صحيح اين مشكل است.

با توجه به اينكه قرآن گره‏گشاي بسياري از مسائل علمي، فرهنگي و اجتماعي است، برآنيم تا در اين نوشتار از ديدگاه قرآن و روايات اشاره‏اي به پيامدهاي ويرانگر اسراف و تبذير داشته باشيم.

از آنجا كه مبلغان گرامي با رفتار و عملكرد خويش بيشترين تأثير را بر مخاطبان مي‏گذارند، لازم است درباره اسراف و تبذير دقت بيشتري كنند تا خداي نكرده به صورت غيرمستقيم الگو و اسوه رواج تبذير و اسراف براي مخاطبان خود نباشند.

 در اين نوشته درباره پيامدهاي ويرانگر اسراف و تبذير در ابعاد فردي و اجتماعي در دو حوزه دنيوي و اخروي بحث مي‏شود. تعريف اسراف و تبذير واژه «اسراف» در لغت به معني «گزاف‏كاري كردن، در گذشتن از حد ميانه، تلف كردن مال، ولخرجي كردن آمده است. (3)

 راغب در مفردات مي‏گويد: «اَلسّرَف، تَجاوُزُ الْحَدِّ في كُلِّ فِعْل يَفْعَلُه الانْسانُ وإِنْ كانَ ذلك في الإِنْفاق أشْهر؛ سرف به معناي تجاوز كردن از حد در هر كاري است كه از انسان سر بزند.» (4)

 گرچه كاربرد آن در هزينه كردن مال بيشتر است.» و گاهي به خروج از اعتدال در مقدار خرج مال و زماني هم به چگونگي بذل مال و مورد آن گفته مي‏شود.

«تبذير» در لغت به معناي پراكندن و پريشان ساختن است. (5)

 راغب مي‏گويد: «التبذيرُ التفريقُ واصله القاء البذر وطرحُهُ فاستعير لكل مضيع لماله؛ تبذير به معناي پراكنده كردن است و اصل آن پاشيدن بذر است و به هر كس كه مالش را ضايع مي‏كند گفته مي‏شود.» (6)

 واژه اسراف تنها يك واژه اقتصادي نبوده و كاربرد آن منحصر به امور مالي نيست.

بلكه اين واژه قبل از آنكه نشانه جرم در امور اقتصادي باشد، بيانگر وضعيت نامناسب و غيرمعقول اخلاقي و فرهنگي شخص يا جامعه مسرف است كه حالت تجاوزگرانه و بي‏اعتنايي به قوانين و حدود شرعي و انساني مي‏باشد.

بر اين اساس، به كارگيري اين واژه در قرآن كريم و ادعيه ماثوره در مورد تجاوز از مرز شرع و خصلتهاي انساني و گام نهادن به وادي گناه و معصيت بسيار است.

 «وَما كانَ قَوْلُهُمْ اِلاّ أنْ قالُوا رَبَّنا اغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا وَاِسْرافَنا في أَمْرِنا وَثَبّت اَقْدامَنا وَانْصُرْنا عَلَي الْقَومِ الْكافِرين؛ و سخن آنان جز اين نبود كه گفتند: پروردگارا، گناهان ما و زياده‏روي ما در كارمان را برما ببخش و گامهاي ما را استوار دار و ما را بر گروه كافران ياري ده.» (7)

 «قُل يا عِبادِيَ الَّذينَ اَسْرَفُوا عَلي اَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ اللّه‏ِ انّ اللّه‏ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَميعا اِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحيم؛ بگو اي بندگان من ـ كه برخويشتن زياده‏روي روا داشته‏ايد ـ از رحمت خدا نوميد مشويد، همانا خدا همه گناهان را مي‏آمرزد كه او خود آمرزنده مهربان است.» (8)

برای دیدن بقیه متن به ادامه مطلب بروید

 

رضا بازدید : 29 یکشنبه 12 مرداد 1393 نظرات (0)

نويسنده:حبيب الله تركاشوند

... كلوا واشربوا ولاتسرفوا انه لايحب المسرفين... بخوريد و بياشاميد، ولى اسراف نكنيد كه خداوند مسرفان را دوست ندارد.
در اين آيه شريفه خداوند متعال از مردم خواسته است كه به خاطر زيان هاى فراوان فردى و اجتماعى و آثار و عواقب شوم اين گناه بزرگ، از اسراف دورى كنند.
اسراف عبارت است از بيهوده خرج كردن مال، در خورد و خوراك زياده روى كردن، حيف و ميل كردن مواد غذايى همچنين به معنى زياده روى در گناهان نيز مى باشد.
در آيات قرآن كريم و سخن ائمه اطهار (ع) از پرخورى و اسراف به شدت نهى شده است. در قرآن كريم حدود ۱۳ بار كلمه اسراف با الفاظ گوناگون به كار رفته است.
در آيه ۱۳۷ سوره طه، خداوند متعال فرموده اند: وكذلك نجزى من اسرف ولم يومن بايات ربه و لعذاب الاخرة اشد وابقى: و اين چنين جزا مى دهيم به هر كس اسراف كند و به آيت هاى خداوند نگرود و براى او عذاب سخت و پاينده است.
يا در آيه ۶۷ سوره فرقان درباره صفات عبادالرحمن فرموده اند: والذين اذا انفقوالم يسرفوا ولم يفترواوكان بين ذلك قواماً: آنان كه در هنگام انفاق نه اسراف مى كنند و نه تنگ مى گيرند، بلكه بين اين دو راه اعتدال را انتخاب مى كنند. در آيه ۱۴۴ سوره انعام هم خداوند متعال فرموده اند: ان الله لايهدى القوم الظالمين به درستى كه خداوند ستمكاران را هدايت نخواهد كرد.
همچنين در آيه ۳۰ سوره اعراف فرموده اند: انه لايحب المسرفين ... خداوند مسرفان را دوست ندارد.

رضا بازدید : 51 یکشنبه 12 مرداد 1393 نظرات (0)

اسراف عبارت از خارج شدن از حد اعتدال است. مثلاً لباسى بپوشيم كه چندين برابر قيمت لباس مناسب ما ارزش داشته باشد يا غذاى گران قيمتى تهيه كنيم كه با يك وعده آن مى توان دهها نفر را از غذاى مناسب و معمول سير كرد. اسراف همراه با تفاخر و فخرفروشى است. مثلاً به جاى آن كه در منزل قالى مثلاً دستباف يا ماشينى خوب داشته باشيم؛ اقدام به خريد فرش هاى ابريشمى گران قيمت كنيم كه با قيمت هر يك از آن ها مى توان چندين فرش معمول و مناسب تهيه كرد و ... اما تبذير عبارت از ريخت و پاش است: مثلاً براى يك مهمانى ۵ نفره به اندازه ۱۰ نفر غذا درست كنيم و بقيه غذاها خراب و دور ريخته شود: يا بماند و در اثر ماندن وقتى خورده مى شود، به معده انسان ضرر مى رساند و ...
البته به قول مفسر تفسير نمونه: بسيار ديده مى شود كه اين دو كلمه درست در يك معنى به كار مى روند و حتى براى تاكيد پشت سر يكديگر هم قرار مى گيرند. درباره لزوم دورى از اسراف خداوند متعال آيه ۱۴۱ سوره انعام مى فرمايد: و هوالذى انشا خبات معروشات و غير معروشات والنخل و الزرع مختلفاً اكله والزيتون و الرمان متشابها و غير متشابه كلوا من ثمره اذا اثمرو اتو حقه يوم حصاده ولا تسرفوا انه لايحب المسرفين: و او آن خدايى است كه براى شما بستان ها در درختان(مانند انگور) داربستى و درختان آزاد و درختان خرما و زراعت ها كه ميوه و دانه هاى گوناگون دارند و زيتون و انار و ميوه هاى مشابه به يكديگر و ميوه هاى نامشابه(چون سيب و انار) بيافريد و شما هم از آن ميوه ها هرگاه برسد تناول كنيد و حق زكات فقيران را بدهيد و روز برداشت محصول اسراف نكنيد كه خدا مسرفان را دوست نمى دارد.
در آيه ۲۸ سوره غافر آمده است: ... ان الله لايهدى من هو مسرف كذاب ... خدا مردم مسرف دروغگو را هرگز هدايت نخواهد كرد.
همچنين در همين سوره آيه ۴۳ آمده است: لاجرم انما تدعوننى اليه ليس له دعوة فى الدنيا و لا فى الاخرة و ان مردنا الى الله و ان المسرفين هم اصحاب النار، ناچار آنچه شما مرا به سوى او مى خوانيد(از بت ها و فراعنه) آن ها اثرى در دنيا و آخرت به هيچ وجه ندارند و بدانيد كه بازگشت همه ما(روز قيامت) به سوى خداست و البته ستمكاران و مسرفان فاسق هم اهل دوزخ هستند.
در آيه ۱۵۱ سوره شعرا هم مى فرمايد: ولا تطيعوا امرالمسرفين: از رفتار روساى مسرف ستمگر پيروى نكنيد.
و نيز در آيه ۳۴ سوره ذاريات مى فرمايد: كه آن سنگ ها نزد پروردگار معين و نشاندار براى نابود كردن ستمكاران است.
و همين طور در آيه ۸۳ سوره يونس مى فرمايد:

فما امن لموسى الا ذرية من قومه على خوف من فرعون وملائهم ان ينتنهم و ان فرعون لعال فى الارض و انه لمن المسرفين(پس از آن همه ظهور معجزات و ابطال سحر ساحران) باز آن مردم باطل پرست به درستى ايمان نياوردند جز فرزندان قبيله او آن هم با حال ترس از فرعون و اتباعش كه مبادا در صدد فتنه و قتلشان برآيند كه فرعون آن روز در زمين بسيار علو و سركشى داشت و البته او از ستمكاران و سخت متعدى و مسرف بود.

و نيز در آيه ۹ سوره انبيا مى فرمايد: پس (از آن كه اشرار امت گفتار رسولان حق را انكار و در مقام آزارشان برآمدند) ما به وعده اى كه به آن ها داديم وفا كرديم و هر كه را خواستيم از شّر دشمنان نجات داديم و مفسدان و مسرفان ظالم را هلاك گردانيديم.
از آيات قرآن كريم به خوبى فهميده مى شود كه، اسراف و تبذير نقطه مقابل بخل و خست و هر دو بد و نامناسب و زشت هستند.
والذين اذا انفقوا لم يسرفوا و لم يفتروا و كان بين ذالك قواماً: كسانى كه به هنگام انفاق نه اسراف مى كنند و نه سختگيرى و بخل مى ورزند، بلكه در ميان اين دو (كار زشت) حد اعتدال و ميانه(كه سخاوت و بخشش) است را مى گيرند.
حضرت على(ع) در اين باره فرموده اند:
آگاه باشيد مال را در غير مورد استحقاق صرف كردن، تبذير و اسراف است. ممكن است اين عمل انسان را (به ظاهر) در دنيا بلند مرتبه كند اما مسلماً در آخرت پست و حقير خواهد بود. در نظر توده مردم (عوام) ممكن است سبب اكرام شود، اما در پيشگاه خداوند موجب سقوط مقام انسان مى شود.
از پيامبر اسلام(ص) درباره لزوم دورى از اسراف روايت شده است كه فرموده اند:
شكمبارگى اسباب نافرمانى خداوند است. كم خورى از پاكدامنى و پرخورى از اسراف است.
امام على(ع) نيز فرموده اند: «از پرخورى دورى كنيد كه موجب قساوت قلب، تنبلى در نماز و سبب تباهى بدن است.»

«از پرخورى بپرهيز كه هر كس پيوسته پرخورى كند دردهايش فراوان شود و خواب هاى پريشان ببيند.» البته همه مى دانيم كه پرخورى يكى از مصاديق اسراف است.
در تفسير نمونه درباره لزوم دورى از اسراف ذيل اين آيه آمده است:
جمله «كلوا و اشربوا و لا تسرفوا»: بخوريد و بياشاميد و اسراف نكنيد كه در آيه فوق آمده است، گرچه بسيار ساده به نظر مى رسد، اما امروز ثابت شده است كه يكى از مهم ترين دستورات بهداشتى همين است. زيرا تحقيقات دانشمندان به اين نتيجه رسيده است كه سرچشمه بسيارى از بيمارى ها- غذاهاى اضافى است كه به صورت جذب نشده در بدن باقى مى ماند. اين مواد اضافى هم بار سنگينى است براى قلب و ساير دستگاه هاى بدن و هم منبع آماده اى است براى انواع عفونت ها و بيمارى ها. لذا براى درمان بسيارى از بيمارى هاى نخستين گام اين است كه اين مواد مزاحم كه در حقيقت زباله هاى تن انسان هستند، سوخته شوند و پاكسازى جسم عمل گردد.
عامل اصلى تشكيل اين مواد مزاحم، اسراف و زياده روى در تغذيه و به اصطلاح «پرخورى» است و راهى براى جلوگيرى از آن جز رعايت اعتدال در غذا نيست. در عصر و زمان ما كه بيمارى هاى گوناگونى مانند بيمارى قند، چربى خون، تصلب شرائين، نارسايى هاى كبد و انواع سكته ها، فراوان شده، افراط در تغذيه يا توجه به عدم تحرك جسمانى كافى، يكى از عوامل اصلى محسوب مى شود و براى از بين بردن اين گونه بيمارى ها راهى جز حركت كافى و ميانه روى در تغذيه نيست.
مفسر بزرگ ما، مرحوم «طبرسى» در «مجمع البيان» مطلب جالبى نقل مى كند كه هارون الرشيد طبيبى مسيحى داشت كه مهارت او در طب معروف بود: روزى اين طبيب به يكى از دانشمندان اسلامى گفت: من در كتاب آسمانى چيزى از طب نمى يابم. در حالى كه دانش مفيد بر دو گونه است: علم اديان و علم ابدان، او در پاسخش چنين گفت: خداوند همه دستورات طبى را در نصف آيه از كتاب خويش آورده است: «كلوا و اشربوا و لاتسرفوا: بخوريد و بياشاميد و اسراف نكنيد» و پيامبر ما نيز طب را در اين دستور خويش خلاصه كرده است: المعده بيت الادواء و الحميه راس كل دواء و اعط كل بدن ما عودته: «معده خانه همه بيمارى هاست و امساك سرآمد همه داروهاست و به آن چه بدنت را عادت داده اى(از عادات درست) آن را از او دريغ ندار.
طبيب مسيحى هنگامى كه اين سخن را شنيد، گفت: قرآن شما و پيامبرتان براى جالينوس(طبيب معروف) طبى باقى نگذارده اند. كسانى كه اين دستور را ساده فكر مى كنند، خوب است در زندگى خود آن را بيازمايند تا با اهميت و عمق آن آشنا شوند و معجزه رعايت اين دستور را در سلامت جسم و تن خود ببينند.
متاسفانه مصاديق اسراف در جامعه زياد است: مصرف بالاى نان و ضايعات موجود، مصرف زياد آب و هدر روى فراوان اين نعمت الهى، باقى مانده غذاهايى كه به زباله دانى ريخته مى شود، نيم خوره ميوه جات و ... همه و همه از مصاديق اسراف در جامعه ما هستند.
از امام باقر(ع) نقل است كه، پدرم به شدت از اسراف دورى مى كرد. هنگام غذا اگر خرده هاى نان در سفره بود، مى خورد و مى فرمود: خداوند امت هاى گذشته را به خاطر اسراف عذاب فرمود.

منبع:اقتصاد در قرآن

رضا بازدید : 22 پنجشنبه 09 مرداد 1393 نظرات (0)


به دلايل مختلفي مي‌توان ضرورت افزايش جمعيت جمهوري اسلامي را اثبات كرد. از سهم جمعيت در اقتدار ملي گرفته تا ضرورت حفظ سهم بالاي جوانان در جمعيت كشور با توجه به نقش اين قشر در شكل‌دهي اقتصاد دانش بنيان و از اين دست عوامل . بر اين اساس جمهوري اسلامي بايد به رقم زدن نرخ رشد حدود 2% بيانديشد. اما بر سر تحقق اين امر موانعي وجود دارد كه در ادامه به برخي از آنها اشاره مي‌شود. برخي از اين عوامل مانع ازدواجند و برخي ديگر مانع بچه داري. همچنين برخي عوامل ناظر به افرادي هستند كه گرايش به ازدواج و بچه‌داري ندارند و برخي ديگر ناظر به افرادي كه شرايط بيروني به آنها امكان بچه‌داري و ازدواج را نمي‌دهد. يعني ازدواج و بچه‌داري برايشان سخت است.



1. نشت فرهنگ زندگي غرب در جامعه ايراني

در اين فرهنگ حداكثر لذت شخصي اصالت دارد. تصميم‌گيري‌ها و برنامه‌ريزي‌هاي افراد هم بر اين مبنا صورت مي‌گيرد. بنابراين بچه‌داري امري دشوار و پر دردسر تلقي شده و خوشگذراني در زندگي شخصي زوجين بر بچه‌داري ارجحيت پيدا مي‌كند و اين موضوع از دستور كار زوجين خارج مي‌شود. البته زندگي به سبك غربي با جوانب ديگري هم همراه است كه در اينجا فرصت يادداشت كردن آن نيست.



2. نگرش منفي به افزايش جمعيت

يك بخش از موانع فرهنگي هم ناشي از تلاش‌هاي فرهنگي است كه در سال‌هاي گذشته در كشور انجام شده است. يعني شعار غلط «فرزند كمتر زندگي بهتر» به نوعي باور براي جامعه ايراني تبديل شده است و تغيير آن نيازمند تلاش‌هاي زيادي است. البته درباره اثرات مثبت فرزند كمتر در جهت زندگي بهتر ترديدها و سئوالاتي وجود دارد. مشكلات روحي و رواني و كمبودهاي عاطفي از تبعات مستقيم خانواده هايي با تعداد بسيار كم فرزندان است. تربيت و پرورش صحيح فرزندان، ايجاد خلاقيت و اجتماعي شدن آنها در خانواده هايي با يك يا دو فرزند در تعارض است



3. دشوار شدن ازدواج

علاوه بر مشكل اول كه عده‌اي را از بچه‌داري و حتي ازدواج منصرف مي‌كند، دسته‌اي از عوامل فرهنگي وجود دارد كه مانع افرادي مي‌شوند كه تمايل به ازدواج دارند. آداب و رسومات غلط، بالا رفتن سطح توقعات از همسر، بالا رفتن سطح توقعات مادي براي شروع زندگي، هزينه‌هاي بالاي زندگي و... برخي از اين عوامل هستند.



4. موانع اقتصادي پيش‌روي ازدواج و بچه‌داري

يك دسته از موانع پيش روي افزايش جمعيت،‌ موانع اقتصادي است. يعني كساني كه علاقمند به ازدواج و بچه‌داري هستند، بواسطه فشارهاي اقتصادي اين امكان را پيدا نمي‌كنند. مهمترين اين مسائل مسكن و اشتغال آقايان است. لازم به ذكر است كه هر چند فرهنگ غربي در كشور ما شيوع پيدا كرده است با اين وجود هنوز فرهنگ خانواده دوستي و فرزند دوستي در نهاد ايراني ها وجود دارد و در صورت كاهش مشكلات اقتصادي و ساده تر شدن تأمين معيشت براي خانواده ها، مردم راحت تر رو به بچه دار شدن مي آورند



5. موانع اجتماعي

علاوه بر موانع اقتصادي، برخي موانع اجتماعي هم پيش‌روي افرادي است كه تمايل به ازواج و بچه‌داري دارند. معضل سربازي براي آقايان، دشواري تأمين معيشت با تحصيل آقايان و دشواري نگهداري و تربيت بچه با اشتغال و تحصيل خانم‌ها را مي‌توان در زمره اين مشكلات دانست. حل اين مشكلات علاوه بر اصلاح نگرش‌ها نيازمند طراحي الگوهايي است كه در نهايت تاهل را با تحصيل و اشتغال همخوان كند.

رضا بازدید : 36 چهارشنبه 08 مرداد 1393 نظرات (0)

 

پس از دوران جنگ تحمیلی، دوران جنگ نرم افزاری انقلاب شروع شد ومتقابلا در این عرصه نیز که به مراتب پیچیده تر و حساس تر از مرحله قبل است ،نقش بسیج برای پاسداری از انقلاب خطیرتر و هوشمندانه تر از قبل احساس می شود . در این بیش از دو ده از پایان جنگ تحمیلی ،در واقع قالب جنگ تغییر یافته وبا عبور از جنگ سخت، به تعابیر رهبر انقلاب در قالب "ناتوی فرهنگی" ، "شبیخون فرهنگی" ، "فرمان تولید علم" و "جنبش نرم افزاری" ،بروز پیدا کرده ؛تابه امروز که صراحتا توسط ایشان فرمان "جنگ نرم" صادر شده است. آنچه گفته شد مقدمه ای بود برای نیل به این مقصود که با بازشناسی فضای جنگ امروز یعنی همان جنگ نرم  و رسالت سنگین بسیج در آن، کم وبیش در قالب نقدی درون گفتمانی کاستی های خود را در این عرصه آسیب شناسی کنیم...

مدتی پیش مقام معظم رهبری فرمودند:

«این حركت عظیمى كه با انقلاب اسلامى شروع شد، یك حركت تمام شده نیست؛ مطلقاً تمام شده نیست، آن حركت ادامه دارد. همینى كه حالا معمول شده كه در بیانها و در تلویزیون و توى تبلیغات و توى دادگاه و توى زبان همه، میگویند: جنگ نرم؛ راست است، این یك واقعیت است؛ یعنى الان جنگ است. البته این حرف را من امروز نمی زنم، من از بعد از جنگ - از سال 67 - همیشه این را گفته‌‌‌‌‌‌‌ام؛ بارها و بارها. علت این است كه من صحنه را مى‌‌‌‌‌‌‌بینم؛ چه بكنم اگر كسى نمى‌‌‌‌‌‌‌بیند؟! چه كار كند انسان؟!من دارم مى‌‌‌‌‌‌‌بینم صحنه را، مى‌‌‌‌‌‌‌بینم تجهیز را، مى‌‌‌‌‌‌‌بینم صف‌‌‌‌‌‌‌آرائى‌‌‌‌‌‌‌ها را، مى‌‌‌‌‌‌‌بینم دهانهاى با حقد و غضب گشوده شده و دندانهاى با غیظ به هم فشرده شده علیه انقلاب و علیه امام و علیه همه‌‌‌‌‌‌‌ى این آرمانها و علیه همه‌‌‌‌‌‌‌ى آن كسانى كه به این حركت دل بسته‌‌‌‌‌‌‌اند را؛ اینها را انسان دارد مى‌‌‌‌‌‌‌بیند، خب چه كار كند؟ این تمام نشده. چون تمام نشده، همه وظیفه داریم

پس از دوران جنگ تحمیلی، دوران جنگ نرم افزاری انقلاب شروع شد ومتقابلا در این عرصه نیز که به مراتب پیچیده تر و حساس تر از مرحله قبل است ،نقش بسیج برای پاسداری از انقلاب خطیرتر و هوشمندانه تر از قبل احساس می شود . در این بیش از دو ده از پایان جنگ تحمیلی ،در واقع قالب جنگ تغییر یافته وبا عبور از جنگ سخت، به تعابیر رهبر انقلاب در قالب "ناتوی فرهنگی" ، "شبیخون فرهنگی" ، "فرمان تولید علم" و "جنبش نرم افزاری" ،بروز پیدا کرده ؛تابه امروز که صراحتا توسط ایشان فرمان "جنگ نرم" صادر شده است .

آنچه گفته شد مقدمه ای بود برای نیل به این مقصود که با بازشناسی فضای جنگ امروز یعنی همان جنگ نرم  و رسالت سنگین بسیج در آن، کم وبیش در قالب نقدی درون گفتمانی کاستی های خود را در این عرصه آسیب شناسی کنیم.

جنگ نرم که از قدرت نرم نشات میگیرد ،مدیریت حب وبغض انسان ها برای تاثیرگذاری برذهن ها و قلب های آنها است ، تا ازاین طریق سربازان پیاده نظام  خود را در راستای رسیدن به اهداف مورد نظرصاحبان قدرت نرم به دست اورد. جنگ نرم طی فرایندی ارام ،تدریجی وغیرملموس برفرهنگ، باورها وارزش ها حمله می برد تا به طور مثال ،در سطح یک نظام سیاسی، از طریق هجمه رسانه ای با تردیدسازی در مبانی وپایه های این نظام به مشروعیت زدایی ازکل موجودیت آن برسد . در واقع قدرت های بزرگ با وارونه نمودن حقایق در قالب خواست های ملی به کمک رسانه ، به ظهور می رسند. به قول سید مرتضی آوینی این همان امپراطوری هماهنگ خبری است . که با درهم آمیختن حق و باطل ، باطل را با لباس حق عرضه میکند و حق با لباس باطل مطرود میگردد .

اکنون با ترسیم این موقعیت جنگی رسالت بسیج از نگاه نگارنده به شرح زیر است :

1 .بالا بردن سطح بصیرت و هوشیاری در دشمن شناسی، در تشخیص  اولویت ها همراه با رهبری ،نه جلوتر ونه عقب تر از ایشان «اطاعت از رهبری هم در جهت گیری ها وهم در سرعت حرکت» .متاسفانه مفهوم بصیرت هنوز آنطور که باید ،حتی در میان قشر دانشجو که به تعبیر رهبری افسران جنگ نرم هستند به درستی جا نیفتاده وبه خصوص در مسائل داخلی هرکس تفسیر وبرداشت خود را از آن می کند .درحالی که مقام معظم رهبری بارها در سخنرانی های خود به کالبدشکافی این مفهوم پرداخته و تاکید داشته اند که در فضای غبار آلود فتنه بصیرت به معنای تشخیص درست دوست از دشمن و عدم قرار دادن فروع به جای اصول است .

2 .نیروسازی و تربیت عناصر همطراز و همسو با انقلاب اسلامی . پرورش دغدغه های انقلاب اسلامی از طریق آگاهی بخشی دینی و تاریخی در هر نسل ، باید همزمان با بالا بردن بنیه علمی آنها باشد .در واقع تلاش برای دستیابی به کرسی های سطوح تحصیلات تکمیلی در راستای تقویت کیفی نیرو ها وبه دنبال آن تولید علم در رشته های مختلف از علوم پایه تا علوم انسانی وحتی هنر، باید دغدغه هر جوان بسیجی باشد .

3 .تسلط یافتن بر ابزار های مختلف جنگ نرم «در واقع تجهیز شدن به سلاح های آن » که اصلی ترین آن ،رسانه می باشد . این مهم از طریق بسیج سایبری ،تحلیل تولیدات رسانه ای دشمن، دستیابی به تولیدات رسانه ای از نوع مطبوعاتی، سینمایی ، اینترنتی وماهواره ای، با در نظر گرفتن صحیح مفهوم بصیرت امکان پذیر است .طی چند سال اخیر فعالیت های مجازی افراد بسیج از طریق وبلاگ نویسی وایجاد سایت هم از لحاظ کیفی وهم از لحاظ کمی بیشتر شده است اما متاسفانه بیشتر به صورت جزیره ای ادامه پیدا کرده تا اینکه  به صورت یک جنبش منسجم در آید .

4 .پرهیز از سیاست زدگی در فعالیت های اجرایی و پرداختن به تولیدات محتوایی در عرصه سیاسی داخلی و خارجی .

5 .پرهیز از قشری گری و اصطلاحا پیله کشی به دور هسته مرکزی. متاسفانه مشکلی که در تشکل های بسیج چه در مساجد ، پایگاه ها ،چه در مدارس و دانشگاه ها به شدت شاهد آن هستیم عدم تمایل اعضای مرکزی به باز بودن گروه برای ورود اعضای جدیدی است که محتملا دارای نبوغ و توانمندی های بیشتری نسبت به آنها می باشند ،اما داشتن سلیقه مدیریتی و نه اعتقادی متفاوت با اعضای مرکزی باعث به حاشیه رانده شدن ومنزوی سازی آنها خواهد شد .در واقع اعضای مرکزی همواره تمایل دارند که به جای میدان دادن به اعضای جدید ،آنها را در چارتبندی سازمانی زیر دست خود قلمداد کنند .ودر خیلی از مواقع رسیدن به هسته مرکزی جز با زدوبند های رفاقتی ویا اصطلاحا لابی گری امکان پذیر نیست .

6 .ارتباطات شبکه ای و لینک دهی قوی فعالین به یکدیگر برای پرهیز از فعالیت های جزیره ای وحفظ انسجام گروهی ،تا از این طریق اعضا از فعالیت های سایر همسنگران در حوزه های مختلف با خبر شده ودر صورت نیاز از نتایج فعالیت آنها بهره برداری نمایند .

7 . و در آخر پرورش روحیه اخلاص در میان تمامی نیروها در تمامی اقشار بسیج . اقدام بسیج به مقتضای تکلیف باید برای خدا و با انگیزه حفظ اسلام و نظام باشد . فراموش نکنیم که بسیج به فرموده حضرت امام (ره) لشکر مخلص خداست .و تنها تا زمانی که این خلوص را حفظ کند ،خواهد توانست چه در عرصه جنگ سخت وچه در میدان جنگ نرم از آزمون های الهی سربلند بیرون بیاید .

امید که با تشخیص درست راه از بیراهه و دوست از دشمن و اطاعت از فرامین رهبری در حفظ انسجام وبصیرت افزایی ، چالش های پیچیده و گردنه های پر مخاطره پیش روی نظام را بدون لغزش به سلامت پشت سر گذاریم. که قطعا در این میان یکی از سلاح های مهم  وبرنده اخلاص می باشد.

 

رضا بازدید : 29 یکشنبه 05 مرداد 1393 نظرات (0)

بعد از مطرح شدن جنگ نرم و ترفندهای اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، دینی و اقتصادی آن و در تداوم رهنمودهای مقام معظم رهبری از سال ۱۳۶۸ در بیان شبیخون فرهنگی و ضرورت مهندسی فرهنگی دو دیدگاه در میان صاحبنظران در جامعه به وجود آمد. دیدگاه اول جنگ نرم را یک واقعیت قطعی به خاطر مقابله با قدرت نرم موجود در انقلاب اسلامی ایران شناخته و به پژوهش در ابعاد مختلف آن و بیان چارچوب‌ها و ساختار آن پرداخته و می‌پردازند. گروه دوم این واقعیت واضح را ناشی از ضدیت با امپریالیزم قلمداد کرده و بعضا بیان می کنند که ما می‌خواهیم خرابی‌ها و نقاط ضعف را به گردن دیگران بیندازیم.

جنگ نرم، ایران

جنگ نرم، ایران

 در پاسخ به این گروه و در تایید نظریات گروه اول طی یک پژوهش در سه سال گذشته، محورهای زیر تدوین شده اند:

 

یک: جنگ نرم آرام، تدریجی و زیرسطحی است. این جنگ شتابان و پرتحرک در یک مقطع نیست. به صورت آرام شروع شده و به صورت تدریجی به سمت جلو حرکت میکند. آرام و تدریجی بودن این تهاجم به صورتی است که بسیاری آن را تشخیص نمی‌دهند و از آنجا که جنگ نرم غیر آشکار و زیر سطحی است نامحسوس است.

 

دو: پایدار و بادوام است. نتایج جنگ نرم در صورت موفق بودن پایدار و بادوام خواهد بود چرا که هدف اصلی در آن تغییر باورها و اعتقادات است. چنانچه این تغییر حاصل شود به راحتی تغییر مجدد و بازگشت به شرایط اولیه میسر نخواهد شد. در جنگ گرم و نظامی سرزمین‌های تصرف شده را میتوان با حمله متقابل ظرف چند ساعت دوباره پس گرفت اما در جنگ نرم اگر دشمنان موفق به تصرف افکار، باورها و دل‌های جامعه هدف شوند به راحتی نمی‌توان آنها را باز پس گرفت و تغییر مجدد در صورت امکان زمان‌بر و هزینه‌بر خواهد بود.

 

سه: جنگ نرم نمادساز است. بهره‌گیری از نمادهای تاریخی برای ارائه و نمایش تصویری مطلوب از خود یک ویژگی برجسته از جنگ نرم است. در این هجوم تلاش می‌شود تصویری شکست‌خورده، ناامید، مایوس و فقیر از جامعه هدف ارائه شود (همانند بعضی از فیلم‌ها که از جامعه ایران در بعضی از جشنواره‌های خارجی ارائه می‌شوند) اما در مقابل، مهاجم با تصویرسازی کاذب و نمادسازی خود را پیروز و موفق نشان می‌دهد. در این ویژگی عملیات روانی در درجه عالی انجام می‌شود.

 

چهار: جنگ نرم آسیب‌محور است. آسیب‌های اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی ابزار مانور جنگ نرم است. دشمن در جنگ نرم با شناسایی نقاط آسیب جامعه هدف در حوزه‌های گفته شده فعالیت‌های خود را سامان داده و با خلق آسیب‌های جدید بر دامنه تحرکات خود می‌افزاید. عرضه مواد مخدر جدید، عرفان‌های نوظهور، فیلم‌های تحریک کننده جنسی و خشونت آفرین از این مقوله هستند. سیاه‌نمایی از آسیب‌های اجتماعی و بزرگ‌نمایی آن نیز مشمول همین محور است.

 

پنج: جنگ نرم چندوجهی است. پردامنه بودن و برخورداری از وجوه مختلف از دیگر ویژگی‌های جنگ نرم است. در این تهاجم از تمامی علوم، فنون، روش‌های شناخته شده و ارزش‌های موجود استفاده میشود.

 

شش: جنگ نرم از ابزار روز استفاده میکند. در جنگ نرم از پیشرفته‌ترین تکنیک‌های روز بهره گرفته میشود. فضای مجازی و سایبری محیط اصلی جنگ نرم است. در این فضا با ایجاد جاذبه‌های گوناگون و خلق بسترهای لازم برای سوار شدن بر امواج احساسات به خوبی فضا برای مهاجم فراهم میشود.

 

هفت: جنگ نرم تردیدآفرین است. در جنگ نرم ایجاد تردید و بدبینی نسبت به بسیاری از مسائل داخلی یک اصل و قاعده است. در این جنگ که با ایجاد ناامیدی و یاس شروع می‌شود، در باورها و اعتقادات اساسی جامعه هدف تردید ایجاد میشود و به مرور بر دامنه این تردیدها اضافه میشود تا در نهایت به تغییرات اساسی در باورها و ارزشها دست یابد. در جنگ نرم با ایجاد شایعه و ترویج دروغ و اتهام افکنی نسبت به مسوولین نظام و سلامت آنها تردیدآفرینی میشود. اعتمادسوزی و بی‌اعتمادسازی از ویژگیهای قابل توجه جنگ نرم است. ایجاد بدبینی بین مسوولان و مدیران ارشد جامعه از یک طرف و میان مردم و مسوولان از طرف دیگر از ویژگیهای جنگ نرم است. بی اعتمادیها و بدبینی ها در یک جامعه پایه های نظام سیاسی را متزلزل ساخته و پیوندهای قلبی مردم (سرمایه اصلی یک نظام) با دولتمردان از ارکان اهداف تهاجمی جنگ نرم است.

رضا بازدید : 44 یکشنبه 05 مرداد 1393 نظرات (0)

اشکال جنگ نرم

جنگ نرم با اشکال گوناگونی همچون: جنگ روانی، جنگ رایانه ای، جنگ اینترنتی و راه اندازی شبکه های رادیویی و تلویزیونی اجرا می شود. از این رو جنگ نرم مترادف جنگ روانی و یا جنگ اینترنتی نیست بلکه جنگی با ابعاد گسترده تر از آنها است.

تاریخچه جنگ نرم

در سال های پایانی جنگ سرد اولین پروژه براندازی نرم در لهستان و با رهبری لخ والستا در جنبش کارگری این کشور تحقق یافت و با فروپاشی شوروی، یوگسلاوی و چند کشور دیگر اروپای شرقی، براندازی نرم به پارادایم جدیدی در حوزه قدرت و امنیت تبدیل شد، چرا که آنچه که قدرت حفاظتی یا تهدیدزدایی برای امنیت ملی کشورها محسوب می شود بیشتر از مفهوم قدرت سخت و سازوکارهای آن مانند قدرت نظامی، قدرت تهاجمی، قدرت تخریبی و کیفیت جنگ افزارهای نظامی، نوع جنگ افزارها، قدرت برد و ... ناشی می گردید و این تحولات پایانی جنگ سرد نشان داد که قدرت تنها از مولفه های سخت ناشی نشده و آنچه که موجب سرنگونی این دولت ها شد بعد دیگری از قدرت یعنی نرم بود.

امروز هم مراکزی در آمریکا به ویژه در خصوص ایران تأسیس کرده اند مانند «موسسه آلبرت انشتین» با مدیریت «جین شارپ» و «معاونت رابر هلوی مرکز بین المللی مبارزات نرم» و «بنیاد بین المللی جورج سوروس» که در جهت شیوه های نرم برای رسیدن به اهداف خود در ایران می باشند.

چرا غرب جنگ نرم را به جای سخت انتخاب کرد؟

الف) براساس دیدگاه بسیاری از مراکز مطالعاتی و استراتژیک آمریکا جنگ سخت درخصوص ایران کارآیی نداشته و چه بسا آمریکا در جنگ سخت با ایران دچار جنگی فرسایشی درازمدت شود که پایان موفقیت آمیز برای آن نخواهد بود.

مارک بالمر، یکی از استراتژیست های معروف آمریکایی است که از او به عنوان یکی از نوآوران سیاست خارجه ایالت متحده آمریکا نام می برند. نویسنده« گزارش ایران- آمریکا: رهیافت جدید» در استدلال خود صراحتاً با ایده تهاجم نظامی علیه جمهوری اسلامی ایران مخالفت کرده و اعلام نموده ایران به لحاظ: وسعت سرزمینی، کمیت جمعیت، کیفیت نیروی انسانی، امکانات نظامی، منابع طبیعی سرشار و موقعیت جغرافیایی ممتاز در منطقه خاورمیانه و هارتلند نظام بین المللی بلعیدن ایران به نظر آسان اما هضم آن به یقین دشوار است. وی می گوید ایران به قدرتی کم نظیر تبدیل شده که دیگر نمی توان با یورش نظامی و جنگ سخت آن را سرنگون کرد بلکه تنها راه سرنگون سازی نظام جمهوری اسلامی پیگیری مکانیسم های جنگ نرم و استفاده از تکنیک های عملیات روانی تبلیغاتی با استفاده از: دکترین، مهار، نبرد رسانه ای و ساماندهی و پشتیبانی از نافرمانی مدنی است.

ب) کلید خوردن جنگ نرم علیه ایران در مقطع فعلی را باید ناشی از گسترش حس تنفر از آمریکا در جهان دانست که به نظر سران کاخ سفید، ایران مرکز اصلی ایجاد تنفر و گسترش آن است. در آمریکا برای مقابله با این موج نیروی واکنش سریع تشکیل شده تا اولاً به خنثی سازی نفوذ معنوی ایران در کشورهای اسلامی و منطقه خاورمیانه بپردازد و ثانیاً با القای خطرناک بودن ایران برای امنیت همسایگان اذهان عمومی از اقدامات نقشه ایالت متحده منحرف شود.

آمریکا با 444 میلیارد دلار سرمایه گذاری، در رتبه نخست فناوری اطلاعات قرار دارد، بنابراین از بستر لازم برای راه اندازی جنگ مجازی (سایبر) علیه هر کشوری که در مغایرت با سیاست ها و منافع آن باشد برخوردار است. به این ترتیب وزیر خارجه آمریکا برای جلوگیری از حس تنفر جهانی از آمریکا نیروی واکنش سریع تشکیل می دهد و او مرکز اصلی این تنفر را جمهوری اسلامی ایران بیان می کند. بر همین اساس برنامه های نرم علیه جمهوری اسلامی ایران متمرکز کرده است.

ج) آمریکا در عراق و منطقه دچار تنگناهای شدیدی است و برای خارج شدن از این بن بستی که گرفتار آن شده دست به عملیات روانی و تبلیغات وسیع علیه ایران زده است. عملیات روانی آمریکا سه مسئله را محور برنامه های تبلیغاتی خود قرار داده است: مردمی نبودن حکومت، بی کفایتی مسئولان و جنگ قدرت بین مسئولان نظام.

برای دیدن بقیه متن به ادامه مطلب بروید

رضا بازدید : 33 شنبه 04 مرداد 1393 نظرات (0)

 52501016306743069758.jpg

امام خمینی (ره):
آنها که زن‌ها را می‌خواهند ملعبه‌ی مردان و ملعبه‌ی جوانان فاسد قرار بدهند، جنایتکارند. زنها نباید گول بخورند. زن گمان نکند این مقام زن است که بزک کرده بیرون برود، با سر باز و لخت؛ این مقام زن نیست، زن باید شجاع باشد، زن آدم‌ساز است، زن مربی انسان است.


83978638605083909379.jpg

حضرت آیت الله خامنه‌ای:
اصل حجاب ضروری دین محسوب است، ولی بعضی فروع آن ممکن است ضروری نباشد و بی‌اعتنایی به اصل حجاب و عدم رعایت آن معصیت و گناه است.

33777256701465777804.jpg

حضرت آیت‌الله سیستانی:
اصل حجاب از مسلمات شریعت است و در قرآن آمده است، ولی کسانی که توجّه به وضوح آن ندارند، انکار آنها مستلزم انکار نبوت نیست و بی‌اعتنایی عملی گناه است.

31662178636642090668.jpg

حضرت آیت‌الله بهجت:
بی‌اعتنایی به حجاب گناه است و داشتن حجاب واجب است.

 

 

رضا بازدید : 39 شنبه 04 مرداد 1393 نظرات (0)

http://upcity.ir/images2/17087284626560079233.jpg 

عده‌ای از چادر فرار می‌کنند به خاطر اینکه هجوم تبلیغاتی غرب دامن گیرشان نشود. اما از چادر فرار می‌کنند به آن حجاب واقعی بدون چادر هم رو نمی‌آ‌ورندچون آن را هم غرب مورد تهاجم قرار می‌دهد.

تصور نکنید اگر مافرضاً چادر را کنار گذاشتیم آن مقنعه کذایی را.. درست کردیم دست از سر ما بر می‌دارند، آنها به این چیزهای قانع نیستند بلکه می‌خواهند همان فرهنگ منحوس خودشان را در اینجا مثل زمان شاه که زن اصلاً حجاب و پوشش نداشت عمل شود.

رضاخان آن مرد قلدر،نادان و بی‌سواد آمد و خود را در اختیار دشمن قرار داد. یکباره لباس این کشور را عوض کرد، بسیاری از سنتهای مردم را تغییر داد، دین را ممنوع کرد...

شما ببنید در وضع امروز چقدر رسواست که یک پادشاهی یکباره لباس ملی یک کشور را عوض کند شما به اقصی نقاط دنیا مثل هند سفر کنید. ملتها لباس ملی خودشان را دارند وبه آن افتخار می‌کننند و از آن احساس سرشکستگی هم نمی‌کنند ولی آنها آمدند یکباره لباس ملی این ملت را ممنوع کردند. چرا با این لباس نمی‌شود عالم شد! و حال این که بزرگترین دانشمندان ایرانی که آثار آنها هنوز در اروپا تدریس می‌شود با همین فرهنگ، لباس و در همین محیط پرورش یافتند. مگر لباس چه تاثیری دارد؟

این چه حرف و منطق مسخره‌ای است که مطرح کردند؟ آنها لباس یک ملت را عوض کردند؟ چادر را از سرزنها برداشتند و گفتند با چادر غیرممکن است که زنی عالم و دانشمند شود و در فعالیت اجتماعی شرکت بکند! سوال من این است که با برداشتن چادر در کشور ما زنها تا چه اندازه در فعالیتهای اجتماعی شرکت کردند؟ مگر در دوران رضاخان و پسرش فرصتی داده شد تا زنهای ما در فعالیتهای اجتماعی شرکت کنند.

زنهای ایرانی زمانی وارد فعالیت اجتماعی شدند و کشور را با دستهای توانای خود متحول کردند و مردهای این کشور را به دنبال خود به میدان مبارزه کشیدند که چادر سرشان کردند.

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 10
  • کل نظرات : 3
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 5
  • آی پی دیروز : 1
  • بازدید امروز : 2
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 2
  • بازدید ماه : 2
  • بازدید سال : 5
  • بازدید کلی : 5,989