بي ترديد ابتلا به اسراف و تبذير، يكي از مشكلات جامعه است.
مصرف گرايي و زياده روي در مصرف، مشكلات اقتصادي بسياري براي جامعه ايجاد كرده است.
مشكل اسراف آن چنان در تار و پود جامعه ريشه دوانده است كه صرفه جويي و جلوگيري از اسراف و تبذير به عنوان يكي از راه حل هاي اساسي تنظيم اقتصاد جامعه اسلامي مطرح ميشود.
از ديدگاه قرآن، اسراف يكي از نكوهيدهترين كارها است كه حتي آن را يك عمل فرعوني دانسته و ميفرمايد: «وَاِنّ فِرعَونَ لَعالٍ فِي الاَرْضِ وَاِنَّهُ لَمِنَ المُسْرِفين» (1)
علاوه بر آن قرآن اسراف كنندگان را اصحاب دوزخ ميشمارد: «اِنَّ الْمُسْرِفينَ هُمْ اَصْحابُ النّارِ» (2)
امروزه اسراف و تبذير به صورت عرف و عادت و گاه يك ارزش درآمده است.
از اين رو تغيير زيرساختهاي عرفي، اخلاقي و فرهنگي جامعه يكي از مهمترين عوامل براي نابود كردن اسراف به شمار ميآيد كه آن هم در گرو درك صحيح اين مشكل است.
با توجه به اينكه قرآن گرهگشاي بسياري از مسائل علمي، فرهنگي و اجتماعي است، برآنيم تا در اين نوشتار از ديدگاه قرآن و روايات اشارهاي به پيامدهاي ويرانگر اسراف و تبذير داشته باشيم.
از آنجا كه مبلغان گرامي با رفتار و عملكرد خويش بيشترين تأثير را بر مخاطبان ميگذارند، لازم است درباره اسراف و تبذير دقت بيشتري كنند تا خداي نكرده به صورت غيرمستقيم الگو و اسوه رواج تبذير و اسراف براي مخاطبان خود نباشند.
در اين نوشته درباره پيامدهاي ويرانگر اسراف و تبذير در ابعاد فردي و اجتماعي در دو حوزه دنيوي و اخروي بحث ميشود. تعريف اسراف و تبذير واژه «اسراف» در لغت به معني «گزافكاري كردن، در گذشتن از حد ميانه، تلف كردن مال، ولخرجي كردن آمده است. (3)
راغب در مفردات ميگويد: «اَلسّرَف، تَجاوُزُ الْحَدِّ في كُلِّ فِعْل يَفْعَلُه الانْسانُ وإِنْ كانَ ذلك في الإِنْفاق أشْهر؛ سرف به معناي تجاوز كردن از حد در هر كاري است كه از انسان سر بزند.» (4)
گرچه كاربرد آن در هزينه كردن مال بيشتر است.» و گاهي به خروج از اعتدال در مقدار خرج مال و زماني هم به چگونگي بذل مال و مورد آن گفته ميشود.
«تبذير» در لغت به معناي پراكندن و پريشان ساختن است. (5)
راغب ميگويد: «التبذيرُ التفريقُ واصله القاء البذر وطرحُهُ فاستعير لكل مضيع لماله؛ تبذير به معناي پراكنده كردن است و اصل آن پاشيدن بذر است و به هر كس كه مالش را ضايع ميكند گفته ميشود.» (6)
واژه اسراف تنها يك واژه اقتصادي نبوده و كاربرد آن منحصر به امور مالي نيست.
بلكه اين واژه قبل از آنكه نشانه جرم در امور اقتصادي باشد، بيانگر وضعيت نامناسب و غيرمعقول اخلاقي و فرهنگي شخص يا جامعه مسرف است كه حالت تجاوزگرانه و بياعتنايي به قوانين و حدود شرعي و انساني ميباشد.
بر اين اساس، به كارگيري اين واژه در قرآن كريم و ادعيه ماثوره در مورد تجاوز از مرز شرع و خصلتهاي انساني و گام نهادن به وادي گناه و معصيت بسيار است.
«وَما كانَ قَوْلُهُمْ اِلاّ أنْ قالُوا رَبَّنا اغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا وَاِسْرافَنا في أَمْرِنا وَثَبّت اَقْدامَنا وَانْصُرْنا عَلَي الْقَومِ الْكافِرين؛ و سخن آنان جز اين نبود كه گفتند: پروردگارا، گناهان ما و زيادهروي ما در كارمان را برما ببخش و گامهاي ما را استوار دار و ما را بر گروه كافران ياري ده.» (7)
«قُل يا عِبادِيَ الَّذينَ اَسْرَفُوا عَلي اَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ اللّهِ انّ اللّه يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَميعا اِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحيم؛ بگو اي بندگان من ـ كه برخويشتن زيادهروي روا داشتهايد ـ از رحمت خدا نوميد مشويد، همانا خدا همه گناهان را ميآمرزد كه او خود آمرزنده مهربان است.» (8)
برای دیدن بقیه متن به ادامه مطلب بروید